این سرفصل گریزی است به پاره ای نکات که یا از آن بی خبریم و یا در مشغله ی کارهای مختلف کمتر به آن توجه نموده و یا می نمائیم، ولی هر چه باشد دستمایه ای از مضامین طنز و جدی است که توجه ما را بیشتر به خود جلب نماید. انشاء ا...
فراهم ساختن زیرساختهای توسعه ضرورتی است که اغلب با توجه به سختیهایی که با خود به همراه دارد کمتر مورد توجه میباشد و بیشتر در آستانه مواجهه با شرایط اجرایی با کمبودها و نبودهائی در این زمینهها روبرو میشویم که به جای فراهم آوردن زیرساختهای قانونی و اداری لازم به انتخاب میانبرها دست زده و رفع این نقیصه را به فرصتهای بعد موکول مینمائیم و این روند ادامه دارد تا یا فرصتها از دست برود و یا از خیر آن بگذریم...
در این میان مثلث محبوب سرمایه گذاری را سه ضلع متشکل از شاخصهای اقتصادی، سیاسی و حقوقی هر کشور تشکیل می دهد. آیا می دانید این مثلث دوست داشتنی در عرصه های مختلف سرمایه گذاری برای کشور عزیزمان ایجاد نمی شود! چرا که ما هیچ گاه باور نکرده ایم! حتما داستان مردمی که به نماز باران ایستادند و جز آن دختر بچه ای که به لطف قلب پاک و معصومش باران را اعتقاد داشت، هیچ کس چتر همراه نداشت؛ بارها و بارها شنیده اید و این درست وضعیت ماست.
از خود بپرسیم:
چند طرح اقتصادی با توجیه سرمایه گذاری بین المللی نوشته ایم؟
چه اندازه قوانین حقوقی را منطبق بر مشارکت های بین المللی تنظیم کرده ایم؟
چند محدوده معدنی درخور برای سرمایه گذاری بین المللی معرفی کرده ایم؟ چند کارخانه و صنعت معدنی منتظر جلب مشارکت های خارجی داریم؟ آیا برای آن ها BP مشخص ارائه کرده ایم تا اگر روزی، روزگاری گذر شرکت معدنی، وزیر خارجه، وزیر اقتصاد و دارایی، وزیر صنعت و معدن بلاد بیگانه به کشورمان افتاد، ارائه دهیم؟
شاید خیلی پیش پا افتاده به نظر بیاید... اما آیا می دانید اکثر ادارات بین الملل ما در سازمانها حتی به فکر اخذ مجوزهای قانونی در همکاری شفاف با طرفهای خارجی نبودهاند تا بتوانند مشارکت های آموزشی- پژوهشی را در عرصههای بین المللی پشتیبانی کنند؟ تا این حد ناباورانه به ارتباطات بین الملل نگریسته ایم!!!! باور کنید با دو ضلع نمی توان مثلثی پدید آورد که چرخه اقتصادی و علمی کشور را تکمیل کند.
******
پافشاری بر روالهای تکراری گاه سبب میشود تا ناخواسته نه تنها در گذشته زندگی کنیم بلکه از ضرورتهای هر مقطع زمانی غافل میشویم، گاه لازم است بر رویکردهای تکراری خود نهیبی زده و فریاد برآوریم... " فَاَینَ تَذهَبوُن..." نوشتار زیر یکی از این موارد است...
چندی پیش در جلسهای نشسته بودم و قرار بود دقایقی دربارهی یک تشکل غیر دولتی (Ngo) به رسمیت شناخته شده و مهم و نقش آن در توسعه، صحبت کنم. طبق معمول نکاتی را یادداشت کرده بودم تا بر اساس همان نکات، صحبت را پیش ببرم. اما ناگاه ندایی به من الهام کرد که: "چه فایده؟ از این صحبتها کم نشده و همواره چون تاکید بر این بوده که خوب صحبت کنیم، نوبت به عمل که میرسد، چیزی در بساط نمانده است. برو یکی دو نکته بگو و بیا پائین". این بود که فی الحال موارد زیر را در ذهن جمع و جور و این طور آغاز سخن کردم: