1396/03/31
تعداد بازدید: 3231
برنامه سال 1394 و اما و اگرهای اجرا...
در یکی از روزهای بهار کاری یکی از ذیحسابان وقت سازمان، در سفری به مشهد ایشان پیشنهاد جالبی را مطرح نمودند که با استقبال مسئولان در اداره کل زمین شناسی و اکتشافات معدنی منطقه شمال شرق (مشهد) مواجه شد. موضوع از این قرار بود که در هنگام طرح موضوع مشکلات مراکز و از جمله مرکز مشهد و گلایه از عدم آگاهی از تخصیص، نوع و میزان اعتبارات و نیز ناپایداری شدید در زمان و مبلغ این اعتبارات حداقلی، ایشان پیشنهاد کردند که مناسب است مدیران مراکز اقدام به تبادل موافقت نامه داخلی نمایند و برنامه های مورد نظر را در این موافقت بگنجانند.
مدتی پس از آن اداره کل زمین شناسی و اکتشافات معدنی منطقه شمال شرق اقدام به تدوین برنامههای خود نمود و این برنامه را که حاصل ساعتها کار و تلاش همکاران بود، به شکلی مطلوب تقدیم مقامات مسئول شد. اما دریغ از یک اعلام وصول تا چه رسد به اجرایی شدن کامل آن، ما آنچه در توش و توان داشتیم برای اجرا به عمل آوردیم اما شفاف بگوئیم مراد از تدوین آن محقق نشد. از این رو این نوشته در تحلیل موضوع تهیه شده است.
در دنیایی که برای مدیریت منابع جز حول محور برنامه ریزی و برنامه محوری تصور دیگری وجود ندارد، دچار شدن به این سرنوشت، امر سخت و ناگواری است، اما شوربختانه هر چه هست، هست...
رویکرد این نوشتار بر آن نیست که دنبال مقصر باشد بلکه بیشتر توجه، معطوف به آگاهی رسانی از خسارت های جبران ناپذیر چنین وضعیتی است؛ خسارتی که با به گوشه انفعال کشاندن سرمایه انسانی در اثر عدم تخصیص اعتبارات حداقلی، از نظر حجم و اندازه، شاید بسیار بیشتر از خسارتهای وارده توسط افراد سودجو است. برای آن ها پرونده ای تشکیل می شود اما فراهم نبودن بستر لازم برای کوشش نیروهای انسانی آن هم در یک سازمان حاکمیتی که وظیفه تولید اطلاعات پایه را بر عهده دارد، به هیچ روی پذیرفتنی نیست و خسارات این وضعیت در مقیاس ملی و غیرقابل برآورد است. بنابراین اگر بخواهیم فهرست وار چالشهای فراروی برنامه تدوین شده سال 1394 این اداره کل را بررسی کنیم شاید به نتایج زیر برسیم:
-ناچیز بودن اعتبارات سازمان مرکزی و ابلاغ دیرهنگام اعتبارات، مجال هرگونه برنامه ریزی را سلب نموده است.
-تلقی نادرست بعضی افراد از برنامه محوری و معادل دانستن آن با کم شدن حوزه اختیارات.
-گاهی ما رسالت های منطقه ای را در عرض برنامه های ملی می دانیم و یا عکس آن، لازم است در تعاملی نزدیک این چالش برطرف و انرژی سازمان مرکزی و مدیریت های منطقهای در یک هم افزایی مضاعف به رفع مشکلات عام منجر شود.
-حرکت در مسیر رویه های تکرار شده قبلی و سختی تغییر در این فرایند نهادینه شده.
-عدم تبیین درست نحوه پشتیبانی دستگاههای متمرکز در مقابل سازمان های استانی.
امید است با خروج از بحران رکود و بهبود نسبی منابع در اختیار دولت بار دیگر آهنگ رشد و توسعه بر مبنای برنامه محوری و تکیه بر نیروهای انسانی کارآمد رونق گرفته و شاهد شکوفایی هر چه بیشتر امور باشیم.