همانند پهنه گسترده ایران زمین، زمین شناسی کشور ما نیز قلل مرتفعی به خود دیده است. عزیزانی که از مسیر کوشش های بی دریغ به سطوح بالای دانش و تجربه گرانسنگ علوم زمین دست یافتهاند و دستاوردهای علمی آنان سند افتخار این مرز و بوم میباشد. مهندس منوچهر سهیلی یکی از این چهرههای برجسته و چکاد علم و عمل است. در این شماره به گفتگوی صمیمی با ایشان نشستهایم، زمین شنناسی که با دقت نظر فراوان نقشههای زمین شناسی متعددی تهیه و منشأ اثر در بین زمین شناسان و سازمان زمین شناسی کشور بوده است...
مهندس منوچهرسهیلی
به اهتمام: مریم بهره مند
با سپاس از قبول زحمتی که فرمودید چنانچه امکان دارد خلاصهای از فعالیتها و سوابق علمی و اجرائی خود در سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور را بیان فرمائید؟
سلام و سپاس از حسن نظر شما به اینجانب، باید عرض کنم که من به هیچ وجه خود را زمین شناس موفقی نمیدانم و اما؛ علاقه شخصی به مطالعات روی زمین، انگیزه اصلی من در مأموریتهای صحرایی بود. چون پس از هر مأموریت به نتایج جدید دست مییافتم که تا آن زمان برایم ناشناخته بودند، بویژه اینکه یافتهها بعداً به صورت نقشه و گزارش منتشر میشدند. این امر به نوعی برایم غرور و شادمانی را به همراه میآورد. حقوق و مزایای مالی سازمان در خیلی سازمانهای مشابه بهتر بود به نحوی که با فوقالعاده یک روز، زمینشناس میتوانست یک سکه طلا رایج را خریداری نماید که این نیز به نوبه خود امتیاز بزرگی محسوب میشد.
مناسب بودن محیط کار، مشخص بودن برنامه سالیانه، نظارت بر حسن انجام برنامه ها توسط مسئولین (بازدید از اکیپ های صحرایی به منظور راهنمایی کارشناسان، نظارت بر انجام کارهای دفتری، ترتیب سخنرانی ها در آخر هر سال که در واقع گزارشی از نحوه فعالیتهای زمین شناس بود که ارزشیابی مدیریت گروه را فراهم می ساخت و بدین طریق ضعفها مشخص میگردید، ضمن آنکه گاه با تشویق و بعضاً با توبیخ زمین شناس نیز همراه می شدیم. همین امور سبب ایجاد یک رقابت علمی سالم و ناخواسته در افراد گروه گردیده بود به نحوی که هر زمین شناسی سعی داشت تا بتواند یافتههای جدیدی را ارائه نماید. در این راستا زمین شناسان بر اساس فعالیت هایشان دسته بندی می شدند و بر مبنای این دسته بندی بود که به عنوان زمین شناس همراه نه زمینشناس مسئول ورقه، زمین شناس ناظر یا سرپرست پروژه انتخاب می گردیدند. این ردهبندی در واگذاری بورس های تحصیلی نیز خیلی مؤثر بود.
ما در کشور شاهد یک دورهی رشد و شکوفایی بررسیهای چینه شناسی و زمین شناسی پایه بودیم که شما نیز در آن سهم بسزایی داشتید. چه راهکارهای را برای شکوفایی مجدد در جهت ارتقاء کمی و کیفی بررسیهای زمین شناسی پیشنهاد مینمائید؟
تقریباٌ تا قبل از اوایل دهه چهل، اطلاعات مکتوب و مدونی از زمین شناسی ایران در دست نبود پس از شکلگیری سازمان زمینشناسی کشور، ابتدا بخش زمینشناسی آن فعال گردید. حضور کارشناسان سازمان ملل، ناشناخته و بکر بودن سرزمین ایران و به استخدام درآمدن زمین شناسان جوان که اکثر قریب به اتفاق آنها از شاگردان ممتاز دانشگاه تهران بودند سبب گردید تا نتایج مطالعات آنها روی زمین در اسرع وقت به صورت نقشه و گزارش در قالب چهارگوشهای مختلف منتشر شوند که بدیهی است در کشوری که تا پیش از آن به ندرت امکان داشت که به گزارش نقشه زمین شناسی اشاره یا استفاده گردد، در مدت کوتاهی پهنه وسیعی از آن به وسیله نقشه و گزارشهای جدید پوشیده شد. این پدیده با توجه به کمبود و نبودی که در این باره حکمفرما بود، به صورت برنامهای موفق و به قول شما (دوران طلایی) گردید. در صورتی که به اعتقاد بنده پس از این دوران طلایی نیز مطالعات همچنان انجام گردیده و میگردد و مطالعات انجام شده کمتر از نقشهها و گزارش های اولیه نیستند، شاید این ادعا تهیه نقشه های 1:25000 و 1:100000 می باشند به ویژه نقشههای 1:25000 که بعضاً به صورت کاربردی و موضوعی تهیه میشوند «زمین شناسی مهندسی، آب شناسی، معدنی، پیش بینی بلایای طبیعی و...»
و اما انتقادی که وارد است این میباشد،که نقشهها و گزارشهای تهیه شده با توجه به مقیاسشان از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند و به عبارت دیگر شاید بتوان گفت که فاقد استاندارد تعریف شده میباشند. علل این نقیصه و ضعف را بایستی ابتدا در مراکز آموزشی جستجو نمود که خارج از موضوع این گفتگو است و اما در سازمان میتوان به نحوه پذیرش و گزینشها، به فقدان برنامههای آموزشی، پیگیری و نظارت و انقطاع همکاری بین کارشناسان قدیمی و با تجربه با نسل و نسلهای بعدی (نسبت به یک زمینشناس به قول شما دوره طلایی) علاوه بر این که تا حدی دانستههایش به روز بود، کوله باری از تجربه را نیز به همراه داشت (کسب تجربه زمان میخواهد و مشاهده). این انتقاد در این مورد به سازمان وارد است که حتی از اختصاص یک اتاق در کانون بازنشستگان خود به منظور ایجاد این ارتباط مضایقه نموده است.
نکته دیگر برنامهریزی و پیگیری حسن اجرای آن و نهایتاً ارزیابی نتایج حاصل است. به تصور من این ارزیابی ارزش فوق العادهای دارد. مثلاً سالهاست که استفاده از عکس های هوایی در امر تهیه نقشههای زمین شناسی منسوخ شده و فتوژئولوژی که خود از واحدهای اجباری زمین شناسی بود (تئوری و عملی) در سازمان زمین شناسی کنار گذارده شده و بجای آن از تصویر ماهواره ای استفاده میشود، سخن اینجاست که آیا بررسی علمی در این باره شده است که روش قبلی علمیتر و مناسب تر بوده و یا روش جدید. اخیراً در یکی از سخنرانی ها، مسئول ارشدی از وزارت نفت که در مورد نقشه های زمین شناسی صحبت می کرد گفت: شرکت خارجی مورد قرارداد، از ما خواسته که حتماً عکس های هوایی محدوده مورد مطالعه شان را جهت تهیه نقشه در اختیارشان قرار دهیم، چون اعتقاد دارند که با استفاده از عکس های هوایی نقشه تهیه شده به حقیقت نزدیکترخواهد بود.
اعتقاد بر این نیست که از تصاویر ماهواره استفاده نشود، موضوع این است که آیا بررسی علمی درباره این دو روش انجام شده که یکی را منسوخ و دیگری را جایگزین و همچنین در موارد مشابه بنده را عقیده بر این است که یک ستاد یا کمیته جهت ارزیابی روش ها بایستی ایجاد گردد تا هم روش های مطلوب را ارائه نماید و هم چارچوب مشخصی درباره ویژگی های زمین شناسی با توجه به مقیاس آنها ارائه نماید و مدیریت نیز خود را موظف نماید تا اجرای مصوبات کمیته را از طریق نظارت و پیگیری به نتیجه مطلوب برساند.
آنچه که گذشت مطالبی بود که در حوزه مدیریت سازمانها میتوان به مطالبه و پیگیری آن پرداخت ولی همگی میدانیم که به هر حال مسائل اقتصادی و رفاهی نقش عمدهای در زندگی روزمره و امرار معاش دارد و نمیتوان توقع داشت که بدون در نظر گرفتن آنها، برنامهها به خوبی انجام پذیرند. زمینشناسی به ویژه زمینشناسی روی زمین اگر طاقت فرسا نباشد، مشکل است. توقع به حق این است که زندگی زمینشناس از نظر اقتصادی و رفاهی در حد مطلوب تأمین گردد، آیا ارزش و قدرت خرید کارشناسان امروز را میتوان با قدرت خرید کارشناسان پیش از انقلاب مقایسه نمود؟ به هر حال نتیجه این مقایسه را نیز می توان به بازده فعالیتهای این دو نسل نیز تعمیم داد.
- از آنجا که علم بایستی در راستای خدمت به بشریت باشد لذا بعد اقتصادی علم بسیار در خور توجه قرار می گیرد. نقشه های زمین شناسی نیز چون می توانند بیانگر پتانسیلهای معدنی (بطور عام) موقعیت ساختاری و پیش بینی خسارات ناشی از عوامل بلایای طبیعی پهنه مورد نظر باشند در واقع وسیله می باشند و به خودی خود هدف نیستند.